آنچه ما در این مجال یافتیم عبارت است از: 1. به نام خداوند بخشنده مهربان، این چیزی است که فاطمه دختر محمد رسول الله(ص) بدان وصیت کرده است. فاطمه(س) وصیت می کند به باغ های دیوار کشیده هفت گانه که عبارت اند از: العواف، الدلال، البرقه، المثیب، الحسنی، الصافیه، و مشربه ام ابراهیم... که در آمد اینها باید در راه خدا برای نصرت اسلام مصرف شود. من وصی خود را علی بن ابی طالب(ع) قرار می دهم. چنانچه او درگذشت، وصی من فرزندم حسن است و اگر او درگذشت، فرزند دیگرم حسین وصی من است و چنانچه حادثه ای برای او پیش آمد، بزرگ ترین فرزند پسر باقیمانده ام آن را به عهده می گیرد. خداوند را بر این وصیت شاهد می گیرم و همچنین مقداد بن اسود و زبیر بن عوام بر آن گواهی خواهند داد. امام باقر(ع) فرمود: مادرم فاطمه(س) این وصیت را انجام داد و پدرم علی بن ابی طالب(ع) آن را نوشت و برای همیشه باقی ماند.[i] ایشان در لحظه های واپسین زندگی به امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: قالت: یا اَبَاالْحَسَنِ لَمْ یبْقَ لِی اِلاّ رَمَقٌ مِنَ اَلْحَیاةِ وَ حَانَ زَمانُ الرَّحِیلِ وَالْوِداعِ فَاسْتَمِعْ کَلامِی فَاِنَّکَ لا تَسْمَعُ بَْعدَ ذلِکَ صَوْتَ فاطِمَةَ أبَداً اوُصیکَ یا اَبَاالْحَسَنِ اَنْ لا تَنْسَانِی وَ تَزُورَنی بَعدَ مَمَاتِی؛ ای اباالحسن! برای من لحظه ای بیش از زندگانی نمانده است و زمان کوچ و خداحافظی فرارسیده است. سخنان مرا بشنو؛ زیرا پس از این صدای فاطمه را هرگز نخواهی شنید. ای اباالحسن! تو را وصیّت می کنم که مرا فراموش نکنی و پس از وفات من همواره مرا زیارت کنی.[ii] 3. همچنین حضرت زهرا(س) در کلمات ارزشمند دیگری، به امام علی(ع) وصیّت فرمود که: اِذا اَنَا مِتُّ فَتَوَلَّ اَنْتَ غُسْلِی وَ جَهِّزْنِی وَ صَلِّ عَلَی وَ اَنْزِلْنِی قَبْرِی وَ ألْحِدْنِی وَ سَوِّ التُّرابَ عَلَی وَ اجْلِسْ عِنْدَ رَأسِی قَبالَةَ وَجْهِی فَاَکْثِرْ مِنْ تِلاوَةِ وَالدُّعَاءِ فَاِنَّها ساعَةٌ یحْتاجُ الْمیتُ فیها اِلی اُنْسِ الاَحْیاءِ وَ اَنَا اَسْتَوْدِعُکَ اللهَ تَعَالی وَ اُوصیکَ فِی وَلَدی خَیراً؛ وقتی وفات کردم تو غسل و کفن مرا به عهده گیر، و بر من نماز بگزار، و مرا درون قبر گذاشته، دفنم کن و خاک را بر روی قبر من ریخته، سپس هموار ساز و بر بالینم رو به روی صورت من بنشین و زیاد قرآن بخوان و دعا کن؛ زیرا در چنین لحظه هایی مردگان به انس گرفتن با زندگان نیاز دارند. من تو را به خدا می سپارم و درباره فرزندانم سفارش نیکوکاری دارم.[iii] 4. از وصایای دیگر حضرت زهرا(س) به علی(ع)، توصیه به ازدواج با دختر خواهر فاطمه(س) امامه بود که فرمود: جَزاکَ اللهُ عَنِّی خَیّرَ الْجَزاءِ یابْنَ عَمِّ رَسولِ اللهِ اَوصیِکَ اَوَّلاً اَن تَتَزَوَّجَ بَعّدِی بِاِبْنَةِ اُخْتِی اَمَامََةَ فَاِنَّها تَکونُ لِوَلِدِی مِثْلِی فَاِنَّ الرَّجالَ لابُدَّ لَهُمْ مِنَ النِّساءِ؛[iv] ای پسر عموی پیامبر! خداوند تو را پاداش نیکو دهد! اولین وصیت من به تو این است که چون مردان به زنان نیاز دارند. پس از من با دختر خواهرم امامه ازدواج کن؛ زیرا او همانند من با فرزندانم مهربان است.[v] 5. حضرت زهرا(س) در تداوم مبارزات منفی علیه کودتاگران سقیفه، به امام علی(ع) وصیت کرد: اِنِّی اُوصیکَ اَنْ لایلِی غُسْلِی وَ کَفَنِی سِواکَ وَ اِذا اَنَا مِتُّ فَادْفِنِّی لَیلاً وَ لا تُؤذِّنَّنَ بِی اَحَداً، وَ لا تُؤذِنَنَّ بِی اَبَابَکْرِ وَ عُمَرَ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ رَسولِ اللهِ(ص) اَنْ لا یصَلِّی عَلَی اَبُوبَکْرٍ وَ لا عُمَرُ[vi] همانا من تو را وصیت می کنم که غسل و کفن کردن مرا کسی غیر از تو انجام ندهد و وقتی وفات کردم، مرا شب دفن کن و هیچ کس را خبر نکن و ابوبکر و عمر را نیز مطّلع نساز و تو را سوگند می دهم به حق رسول خدا(ص) که ابوبکر و عمر بر جنازه من نماز نخوانند.[vii] 6. امام صادق(ع) نقل فرمود که حضرت زهرا(س) در لحظه های آخر زندگی خطاب به علی(ع) فرمود: اِذا تَوَفَّیتُ لا تُعْلِمْ اِلاّ اُمَّ سَلَمَةَ وَ اُمَّ اُیمَنَ وَ فِضَّةَ وَ مِنَ الرِّجالِ اَبْنَی وَ الْعَبّاسَ وَ سَلْمانَ وَ عَمّاراً وَ المِقْدادُ وَ اَبّاذَرَ وَ حُذَیفَةَ وَ لا تُدْفِنِّی اِلاّ لَیلاً وَ لا تُعْلِمْ قَبْرِی اَحَداً[viii] وقتی وفات کردم به هیچ کس اطلاع نده، جز اینکه از زنان به امّ سلمه و امّ ایمن و فضّه، و از مردان به دو فرزندم حسن و حسین(ع) و عبّاس و سلمان و عمّار و مقدار و اباذر و حذیفه خبر ده. مرا دفن نکن، مگر در شب و قبر مرا به هیچ کس اطلاع نده تا مخفی بماند.[ix] 7. همچنین آن حضرت خطاب به امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: اُوصِیکَ اَنْ لایشْهَدَ اَحَدٌ جِِنازَتِی مِنْ هؤلاءِ الَّذینَ ظَلَمونِی وَ اَخَذوا حَقِّی فَاِنَّهُمْ عَدُوِّی وَ عَدُوُّ رَسولِ اللهِ وَ لا تَتْرُکْ اَنْ یصَلِّی عَلَی اَحَدٌ مِنْهُمْ وَ لا مِنْ اَتْباعِهِمْ وَ ادْفِنِّی فِی الَّیلِ اِذا هَدَأت الْعُیونُ وَ نَامَتِ الاَبْصارُ[x] (ای علی) تو را وصیت می کنم هیچ یک از آنان که به من ظلم روا داشتند و حق مرا غصب کردند، نباید در تشییع جنازه من شرکت کنند؛ زیرا آنها دشمنان من و دشمنان رسول خدا هستند و اجازه نده که فردی از آنها و پیروانشان بر من نماز بگزارد. مرا شب دفن کن، آن هنگام که چشم ها آرام گرفته و دیده ها به خواب فرو رفته باشند.[xi] 8. بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم. هذا ما اَوْصَتْ بِهِ فاطِمَةُ بِنْتُ رَسولِ اللهِ، اَوْصَتْ وَ هِی تَشْهَدُ اَنْ لا الهَ اِلاّ اللهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسولُهُ وَ اَنَّ الْجَنَّةَ حَقُّ وَ النّارَ حَقُّ وَ اَنَّ السّاعَةَ آتِیةٌ لارَیبَ فیها وَ اَنَّ اللهَ یبْعَثُ مَنْ فُی الْقبورِ، یا عَلِی اَنَا فاطِمَةُ بَنتُ مُحَمَّدٍ(ص) زَوَّجْنَی اللهُ مَنْکَ لأکونَ لَکَ فِی الدُّنیا وَ الاخِرةِ، اَنْتَ اَوْلی بِی مِنْ غَیرِی، حَنِّطْنی و غَسِّلْنِی و کَفِّنِّی بِاللَّیلِ وَ صَلِّ عَلَی وَ ادْفِنِّی بِاللَّیلِ وَ لا تُعْلِمْ اَحَداً وَ اَسْتَوْدِعُکَ اللهَ و اقْرَءُ عَلی وُلْدِی السَّلامَ اِلی یومِ الْقِیامَةِ[xii] به نام خداوند بخشنده و مهربان. این وصیّت نامه فاطمه دختر رسول خداست و در حالی وصیّت می کند که شهادت می دهد خدایی جز خدای یگانه نیست و محمّد(ص) بنده و پیامبر اوست و بهشت حق است و آتش جهنم حق است و همانا روز قیامت فراخواهد رسید و شکّی در آن نیست و خداوند مردگان را از قبر زنده کرده، وارد محشر می فرماید. ای علی! من فاطمه دختر محمّد هستم. خدا مرا به ازدواج تو درآورد تا در دنیا و آخرت برای تو باشم. تو از دیگران بر من سزاوارتری. حنوط و غسل و کفن کردن مرا در شب به انجام رسان و شب بر من نماز بگزار و شب مرا دفن کن و به هیچ کس اطّلاع نده. تو را به خدا می سپارم و بر فرزندانم تا روز قیامت، سلام و درود می فرستم.[xiii] [i] . فروع کافی، شیخ کلینی، ج7، ص48، حدیث5؛ بحارالانوار، ج43، ص235. [ii] . کتاب زهرة الریاض کوکب الدّری، ج1، ص253. [iii] . بحارالانوار ، ج79، ص27. [iv] . طبری عن احمد بن محمد الخشّاب عن زکریا بن یحیی عن ابن ابی زائده عن أبیه عن محمد بن الحسن عن ابی بصیر عن ابی عبدالله قال امیرالمؤمنین ... . [v] . بحارالانوار، ج43، ص217؛ ج78، ص253؛ ج28، ص304؛ علل الشرائع، ج1، ص188. [vi] . روضة الواعظین ذکر حدیثاً فی مرض فاطمه، ص 130. [vii] . کشف الغمة ، ج 2، ص 68. [viii] . الطبری الامامی عن احمد بن محمد الخشّاب عن زکریا بن یحیی ابن ابی زائدة عن أبیه عن محمد بن الحسن عن أبی بصیر عن ابی عبدالله قال... . [ix] . دلائل الامامة طبری، ص44؛ بحار الانوار، ج78، ص310. [x] . عن علی بن احمد بن العباس احمد بن یحیی عن عمرو ابن ابی المقدام و زیادبن عبیدالله قالاعن اباعبدالله... . [xi] . بحارالانوار، ج43، ص209؛ ج78، ص253؛ ج28، ص304. [xii] . عن ابن عباس قال... . [xiii] . کتاب عوالم، ج11، ص514؛ بحارالانوار، ج43، ص214؛ ج100، ص185؛ ج78، ص390. |